به وبلاگ شيطونك خوش آمديد
نظر يادتون نره ها
دو شنبه 29 اسفند 1398برچسب:, :: 23:9 :: نويسنده : محمدمهدي موسوي

 

کوروش، ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر (به پارسی باستان: ‎
<BlogExtendedPost><br><br><b><a href=ادامه مطلب ...

سه شنبه 1 فروردين 1398برچسب:, :: 9:40 :: نويسنده : محمدمهدي موسوي

فرهنگ لغت حیف نون (طنز)

سری اول







مورچه خوار : خواهر مورچه. فحشی که موریانه ها به هم می دهند

کاج : نمایندگی انتشارات گاج در دوبی

هشتگرد : ۵

وایمکس : درنگ چرا؟

شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد

البرز: عربها به « پرز » گویند

چرا عاقل کند کاری‌:‌ یک ضرب المثل شیرازی.

هردمبیل: جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود

غیرتی: هر نوع نوشیدنی به جز چای

قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود

پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد

مختلف : مرگ مغزی

کره حیوانی : بیچاره ناشنواست

توله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آن

کراچی : پس تکلیف ناشنوایان چه میشود ؟

یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ‌ها

اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن

نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت

تهرانی: تیکه های هلوی باقیمانده ته آبمیوه

قمقمه : پَ ن پَ قم هالیووده

زنبوردار : کسی که همسر بلوند دارد

کاشمری : در آرزوی ازدواج … …

ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد

خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است

خراب : نوعی نوشیدنی حاوی تکه های کوچک خر

مورچه خوار : خواهر مورچه. فحشی که موریانه ها به هم می دهند

خلوص : خروس خونه ی علی دایی اینا

گشتاور: یک سری همسایه نخاله که به هنگام برگزاری مهمانی‌های شبانه پلیس را خبر می کنند.

An Error : خطا در ریدن !

کلیمانجارو : علی دایی خطاب به کریم باقری: کریم اونجارو نگا

 

چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, :: 13:32 :: نويسنده : محمدمهدي موسوي

 


.

.

.

یکی از سوالاتی که ذهن منو درگیر کرده

اینه که این آتشنشان های محترم ،

چرا همون طبقه ی اول نمی شینن که وقتی میخوان برن ماموریت

مجبور نشن از اون میله ها سر بخورن بیان پایین؟!

.

.



.

.

اینجا ایران است یعنی:

ببخشید پرواز ۱۷:۴۵ چه ساعتی میشینه؟

ببخشید اتوبوس ۹:۳۰ ساعت چند حرکت میکنه ؟

ببخشید کارت شارژ دو تومنی دارین ؟ چنده !؟

.

.


 

.

.

در زندگی هر دختری یک سوال هست

که تا آخر عمر او را همراهی می‌کند . . . . ..

حالا چی بپوشم؟

.

.

.

 

چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, :: 13:29 :: نويسنده : محمدمهدي موسوي

 


.

.

.

زنها دو وقت گریه می کنن : ۱ – وقتی فریب می خورن !

۲ – وقتی می خوان فریب بدن!!

.

.



.

.

شیطان هرکاری کرد آدم سیب نخورد!

رو کرد به حوا گفت : بخور واسه پوستت خوبه !

.

.



.

.

چو هرگز نیابی نشانی ز شوی /

ز گهواره تا گور دانش بجوی.

ستاد تشویق دختران به درس خواندن

.

.

.

 

چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, :: 13:25 :: نويسنده : محمدمهدي موسوي

 

زن ثروتمندی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.

یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.

یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد

و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند

از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.

دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.

فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو

جلوى پارکینگ خانه داماد بودو روى شیشه‌اش نوشته بود:

«متشکرم! از طرف مادر زنت»

زن همین کار را با داماد دومش هم کرد

و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.

داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶

نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود:

«متشکرم! از طرف مادر زنت»

نوبت به داماد آخرى رسید

زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت

امّا داماد از جایش تکان نخورد

او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود

پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.

همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد

فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌و ی کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد

سوم بود که روى شیشه‌اش نوشته بود

“متشکرم از طرف پدر زنت”

 

 

چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, :: 13:24 :: نويسنده : محمدمهدي موسوي

اگه پسرا نبودن کي مامانا رو دق مي داد؟

اگه پسرا نبودن به کی می گفتن اوا خواهر ؟

اگه پسرا نبودن کی شلوار کردی می پوشید بیاد تو کوچه ؟

اگه پسرا نبودن کی مجنون می شد ؟

اگه پسرا نبودن کي خونه رو مي کرد باغ وحش؟

اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کيو ضايع مي کرد؟

اگه پسرا نبودن کی خالی می بست ؟

اگه پسرا نبودن دخترا به چي مي خنديدن؟

اگه پسرا نبودن کی چرت وپرت می گفت ؟

اگه پسرا نبودن کی زورگویی می کرد ؟

اگه پسرا نبودن کی مغنی می شد ؟

اگه پسرا نبودن کی کرم می ریخت ؟

اگه پسرا نبودن کی ابروهاشو بر می داشت ؟ (هههههههه)

اگه پسرا نبودن دخترا کيو سر کار مي ذاشتن؟

اگه پسرا نبودن دخترا کيو تيغ مي زدن؟

اگه پسرا نبودن کي تو کلاس مي رفت گچ مي ياورد؟

اگه پسرا نبودن کي اشغالا رو مي ذاشت جلوي در؟

اگه دخترا نبودن کی یه ساعت جلوی اینه وامیستاد ؟

اگه دخترا نبودن پسرا به کی متلک می گفتن ؟

اگه دخترا نبودن کی به مامان جون کمک می کرد ؟

اگه دخترا نبودن پسرا صبح تا شب با کی حرف می زدن؟

اگه دخترا نبودن کی درس می خوند ؟ (هههههههههه)

اگه دخترا نبودن کی نازمی کرد ؟

اگه دخترا نبودن کی از سوسک می ترسید ؟

اگه دخترا نبودن کی جیغ می زد ؟

اگه دخترا نبودن کی خودشو واسه پسرا لوس می کرد ؟

اگه دخترا نبودن کی خواهرشوهرمی شد ؟

اگه دخترا نبودن جراحان پلاستیک ، دماغ کیوعمل می کردن ؟

اگه دخترا نبودن کی عزیز بابا بود ؟

اگه دخترا نبودن به کی می گفتن صغری ؟

اگه دخترا نبودن کی مانتوی تنگ می پوشید ؟

اگه باباها نبودن کی به دخترا می گفت : روسریتو بکش جلو؟

اگه باباها نبودن کی به پسرا پول تو جیبی میداد ؟

اگه باباها نبودن کی قربون صدقه ی دخترا می رفت ؟

اگه باباها نبودن کی از دستپخت مامان ایراد می گرفت ؟

اگه باباها نبودن دخترا کیو وقتی از سرکار میومد بوس می کردن ؟

اگه باباها نبودن کی بچه بی تربیتا رو تنبیه می کرد ؟

اگه باباها نبودن کی بجاش ( این بی ادبی بود فاکتور گرفتمش حالا بعد بچه ها نیایند بگند اله بله جیمبله )

اگه باباها نبودن کی هوو می اورد سر مامانا ؟

اگه باباها نبودن به کی می گفتن زن ذلیل ؟

اگه باباها نبودن بچه ها چطوری الاغ سواری می کردن ؟


اگه باباها نبودن کدوم بچه ای مجبورمی شد شب خودشو بزنه به خواب ؟

اگه باباها نبودن به کی می گفتن پدرسوخته ؟


اگه مامانا نبودن باباها چیکار می کردن ؟ ( دق )

اگه مامانا نبودن تلفن به چه درد می خورد ؟

اگه مامانا نبودن کی به بچه ها یه توپ دارم قلقلیه یاد می داد ؟

اگه مامانا نبودن کی از بچه ها جلو بابا شون دفاع می کرد ؟

اگه مامانا نبودن روزمادر کی بود ؟

اگه مامانا نبودن کی غصه می خورد ؟

اگه مامانا نبودن بچه ننه به کی می گفتن ؟

اگه مامانا نبودن شماهارو کی به دنیا می اورد ؟

اگه مامانا نبودن کی کجا چی کار می کرد ؟

اگه اینترنت نبود کی شصتا اسم داشت ؟

اگه اینترنت نبود کافی نت چی بید ؟

اگه اینترنت نبود علافا چی کار می کردن ؟

اگه اینترنت نبود هکرا با چی ور می رفتن ؟

اگه اینترنت نبود کی ازراه به درمی شد ؟

اگه اینترنت نبود چطوری یه پیرزن 20 سالش می شد ؟

اگه اینترنت نبود کی می تونست دوجنس داشته باشه ؟

اگه اینترنت نبود چی چشم وگوش بچه ها رو باز می کرد ؟

اگه اینترنت نبود چطوری بدونه این که صدات بیاد با بقیه حرف می زدی ؟

اگه اینترنت نبود من این چرت و پرتارو کجا می نوشتم ؟

اگه اینترنت نبود چی بود ؟

سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:, :: 9:26 :: نويسنده : محمدمهدي موسوي

بهتره کوچیکا این بازیو نکنن.

از ما گفتن بود.

 

راهنما

 

باید نقطه ی آبی را در خطوط زرد حرکت دهید و

اگر بروید در قسمت سیاه بازی از اول شروع میشود.

اگه تا مرحله ۴ رفتی هنر کردی

بازی اعصاب

سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:, :: 9:26 :: نويسنده : محمدمهدي موسوي

روزی حضرت عیسی از صحرایی می‌گذشت.
در راه، به عبادت‌گاه عابدی رسید و با او مشغول سخن گفتن شد.

در این هنگام، جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود، از آن جا می‌گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند. همان جا ایستاد و گفت:

«خدایا! من از کردار زشت خویش شرمنده‌ام، اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟! خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر!»

چشم عابد که بر جوان افتاد، سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه‌کار محشور مکن!»

در این هنگام خدای برترین به پیامبرش وحی فرمود که: «به این عابد بگو ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با آن جوان محشور نمی‌کنیم. چه، او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو، به علِّت غرور و خودبینی، اهل دوزخ!»

سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:, :: 9:26 :: نويسنده : محمدمهدي موسوي

ه روز یه ترک بود ...
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.
 شجاع بود و نترس.
در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ، در برابر دیکتاتوری ایستاد
او برای مردم ایران ، آزادی می‌خواست
و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند.

 یه روز یه رشتی بود...
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی.
او می‌توانست از سبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند
اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را
و برای همین در برابر ستم ایستاد
آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند. 
 
یه روز یه اصفهانی بود...
 اسمش حسین خرازی
وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.
کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.
آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت. 

یه روز یه ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و...!
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
 و به صرافت شکستن قفل دوستی ما افتادند
و از آن پس "یه روز یه ... بود" را کردند جوک تا این ملت ، به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ، حتی جانشان را هم نثار کرده اند ،  به  "جوک ها " و "طعنه ها" و "تمسخرها" سرگرم باشند و چه قصه غم انگیزی!.

سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:, :: 9:26 :: نويسنده : محمدمهدي موسوي

۱-هر ۳ اتومبیل موجود در عکس زیر ، یک اندازه هستند !

باور نمیکنید !؟ با یک برنامه ویرایش عکس امتحان کنید

۲-

تصویر زیر نمای یک پنجره را نمایش میدهد

اما ، این پنچره سمت چپ ساختمان تعبیه شده یا سمت راست !؟

khataye-did-radsms04

۳-

بدون شرح !

khataye-did-radsms06

۴-در تصویر زیر ، این بنا شامل ۳ ستون هست یا ۲ ستون !؟

khataye-did-radsms07

۵-در تصویر زیر شما یک فرد موزیسین میبینید با صورت یک خانوم !؟

khataye-did-radsms08

۶-تصویر زیر تصویر ۴ انسان هست یا نمایی از ستون ها !؟

khataye-did-radsms10

۷-در تصویر زیر ، هم کاروان شتر میتونه باشه ، هم نمائی از درختان

که به ترتیب پشت سر هم قرار گرفتند

khataye-did-radsms11

۸-در عکس زیر کوه های پوشیده از برف و یا تصاویری از چند اسب مشاهده میشود !

khataye-did-radsms12

۹-طول و عرض و ارتفاع

khataye-did-radsms14

۱۰-اگه تو نستی نقطه های سیاه رو بشماری

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
پيوندها


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 20
بازدید کل : 3249
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1


چاپ این صفحه

ابزار امتیاز دهی